سندروم مغز دوپاره چیست؟

یکی از مهم ترین ویژگی های ساختاری عملکردی ذهن انسان، وجود دو مغز کاملا متفاوت در درون یک جمجمه است. اگر به هر دو نیمکره مغز، آزادی عملکردی داده شود خواهید دید که شما به جای یک ذهن، دارای دو ذهن کاملا مستقل هستید، که هر یک جداگانه سعی در کنترل شما دارد.
مغز پستانداران دارای دو نیمکره است، که هر یک از این دو نیمکره فرآیند های عصب شناختی، مربوط به سمت مخالف بدن را تحت کنترل دارند، این دو نیمکره از طریق فیبرهای عصبی موسوم به جسم پینه ای ( Corpus callosum) به یکدیگر مرتبط هستند و از طریق همین ارتباطات عصبی تمام فعالیت های خود را با نیمکره دیگر هماهنگ می کنند.
سندروم مغز دوپاره
سندروم تقسیم مغز که سندروم قطع جسم پینه ای نیز نامیده می شود، وضعیتی است که در آن اتصال جسم پینه ای که دو نیمکره مغز را به هم متصل می کند، قطع می شود.
ساختاری موسوم به جسم پینه ای، دو نیمکره چپ و راست مغز را به هم متصل می کند و ارتباط بین آن ها را امکان پذیر می نماید. اختلال در عملکرد یا عدم وجود این ساختار می تواند منجر به وضعیتی شود که تحت عنوان سندروم اسپلیت مغز یا مغز دوپاره (دو قسمتی) شناخته می شود که در طی آن هر نیمکره مغز به طور مستقل عمل می کند. سندروم تقسیم مغز با شرایطی مانند سندروم دست بیگانه (یا سندروم دست بی قرار) می تواند همراه باشد که با حرکت غیر ارادی و غیر هماهنگ و در عین حال هدفمند دست بروز می کند.
اگرچه کاملاً مشخص نشده است که آیا هر نیمکره ی مغز دارای وظایف خاص و مختص به خود است یا نه ، اما به نظر می رسد که هر دو نیمکره بر برخی از عملکرد ها کنترل مخصوصی دارند.
به عنوان مثال نیمکره چپ معمولاً وظایف تحلیلی مانند محاسبه و خواندن را بر عهده دارد. در بسیاری از افراد، این مرکز همچنین مرکز غالب گفتار و زبان است (هرچند نیمکره راست نیز در پردازش زبان تا حدود کمی نقش دارد).
به طور کلی، نیمکره راست در برخورد با وظایف فضایی، مانند پیمایش و راه رفتن در پیچ و خم یا خواندن نقشه، نسبت به نیمکره چپ کارآمد تر است.
در سندرم مغز دوپاره ارتباط دو نیمکره مغز به طریقی (عمل یا بیماری) قطع می شود و دو نیمکره مستقل و مانند دو مغز جدا از هم عمل می کنند.
دو نیمکره، به طور معمول از طریق جسم پینه ای با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند. این اتصال بیشتر به عنوان مجرایی است که از طریق آن سیگنال های حسی خاصی از یک طرف بدن به طرف مقابل (مخالف) مغز منتقل می شود و از طریق آن کنترل حرکت در جهت معکوس انجام می شود (یعنی نیمکره راست، سمت چپ بدن را کنترل می کند) و بالعکس.
راجر وولکوت اسپری، متخصص مغز و اعصاب آمریکایی، از اولین کسانی بود که سندروم مغز دوپاره را توصیف کرد. اسپری برای این کار جایزه نوبل فیزیولوژی پزشکی سال ۱۹۸۱ را دریافت کرد.
علت ایجاد سندروم مغز دوپاره
۱- عمل جراحی وبرداشتن جسم پینه ای
علت اصلی سندروم مغز دوپاره، قطع عمدی جسم پینه ای (به طور جزئی یا کامل) از طریق یک روش جراحی شناخته شده به نام کالوسوتومی جسم پینه ای است. این عمل به ندرت در قرن ۲۱ انجام می شود. زیرا که در حال حاضر بیشتر با درمان های دارویی و سایر روش ها جایگزین شده صورت می پذیرد، این عمل به عنوان آخرین اقدام درمانی برای کنترل صرع شدید و غیرقابل کنترل است که در آن حملات شدید از یک طرف مغز به طرف دیگر گسترش می یابد . با جلوگیری از انتشار فعالیت تشنج در نیمکره ها، جراحی کالوسوتومی می تواند کیفیت زندگی بیمار را تا حد زیادی بهبود بخشد. با این حال، پس از عمل، بیماران دچار علائم حاد قطع نیمکره ای و علائم مزمن می شوند که چند روز یا چند هفته طول می کشد و حتی ممکن است دائمی شوند.
۲- عوارض ناشی از سکته مغزی، ضایعه های عفونی و..
علل کمتر شایع سندروم مغز دوپاره شامل سکته مغزی، بروز ضایعه های عفونی، تومور یا پارگی رگ ها است. بسیاری از این حوادث منجر به درجات مختلفی از آسیب خود به خودی به جسم پینه ای می شود. این سندروم همچنین می تواند به علت مولتیپل اسکلروزیس (بیماری MS) و در موارد نادر توسط آژنزی جسم پینه ای ظاهر گردد که در آن اتصال بین دو نیمکره برقرار نمی شود یا به طور ناقص اتصال صورت می گیرد.
علائم سندروم مغز دوپاره
بسیاری از بیماران مبتلا به سندروم مغز دوپاره، حافظه و مهارت های اجتماعی سالم خود را حفظ می کنند. بیماران دارای مغز منشعب نیز مهارت های حرکتی خود را که به دو طرف بدن احتیاج دارند و قبل از شروع بیماری آموخته اند را از دست نمی دهند. به عنوان مثال می توان به پیاده روی، شنا کردن و دوچرخه سواری اشاره کرد. آن ها همچنین می توانند کارهای جدیدی را یاد بگیرند که شامل حرکات موازی یا آینه ای انگشتان یا دستان آن ها می شود. اما نمی توانند کارهای جدیدی را که نیاز به حرکت وابسته به هر یک از دست ها دارد را انجام دهند. مثلا یادگیری و نواختن پیانو، که در آن هر دو دست باید با هم کار کنند تا موسیقی مورد نظر را تولید کنند. حرکات چشم آن ها نیز هماهنگ با یکدیگر باقی می مانند.
از آنجا که اطلاعات به طور مستقیم بین دو نیمکره قابل تقسیم نیست، بیماران مغز دوپاره رفتارهای غیرمعمولی از خود نشان می دهند، خصوصاً در مورد گفتار و تشخیص اشیا. به عنوان مثال، در صورت بستن چشم، بیمار دارای شکاف مغزی قادر به حدس زن اشیائی که در دست چپشان قرار دارد نیستند، زیرا اطلاعات مربوط به حس لامسه که از سمت چپ بدن به نیمکره راست منتقل می شود، دچار ضعف عملکردی شده است. بدون جسم پینه ای سالم، تا زمانی که جسم در دست چپ فرد باشد، او نمی تواند به اطلاعات کلامی در نیمکره چپ مغزش دسترسی پیدا کند. به همین دلیل، بیمار ممکن است در استفاده از دست چپ برای اجرای دستورات شفاهی مشکل داشته باشد.
در افراد مبتلا به سندرم مغز دوپاره بدلیل از بین رفتن ارتباط دو نیمکره، در صورتی که جسم توسط چشم چپ دیده شود، فرد نمی تواند نام شی دیده شده را بیان کند چون مرکز کنترل گفتار در نیمکره راست مغز است.
آزمایش بینایی اسپری برای بیماران مبتلا به سندرم مغز دوپاره
در این تست از بیماران خواستند تا بگویند چه تصویری را در زمان بستن هر یک از چشمان می بینند. زمانی که آنها تصویر را تنها با چشم چپ میدیدند قادر به گفتن اینکه چه تصویری میبینند نبودند. و عنوان میکردند که چیزی نمی بینند یا عبارات بدون توضیح و نامنطقی بیان می کردند.....
تست لمس اسپری
در این تست در دست چپ و راست فرد چیزی بدون اینکه آن را ببینند قرار دادند و از آنها خواستند تا بگویند چه چیزی در دستشان است. اما برخلاف تصور آنها شیئی که در دست چپشان بود را نمی توانستند نام ببرند یا عبارت های بی مفهوم به کار میبردند.
آزمایش همزمان لامسه و بینایی در افراد مبتلا به سندرم مغز دوپاره
در این تست بدون اینکه اشیا را ببینند از آنها خواستند تا نام شی نوشته شده را با دست بردارند. در زمانی که نام شی را تنها با چشم چپ می دیدند جسم درست را انتخاب کرده اما دلیل انتخاب آن شی را نمی دانستند و شروع به توجیه های غیرمنطقی میکردند.
این اتفاق انقلابی در عرصه شناخت مغز به پا کرد و دانشمندان متوجه شدند وقتی ارتباط دو نیمکره قطع می شود چون مرکز کنترل گفتار در نیمکره راست مغز است، در صورتی که جسم توسط چشم چپ دیده شود، فرد نمی تواند نام شی دیده شده را بیان کند.
ناتوانی در پاسخ دادن به دستورات با فعالیت حرکتی نوعی آپراکسی است. برای جبران کمبودهای تشخیص لمس توسط آپراکسی دست چپ، ممکن است بیمار (با چشم بند) جسم را در دست راست نگه دارد، که اطلاعات را به نیمکره چپ منتقل می کند، با انجام این کار، شخص بیمار می تواند نام جسمی را که در دست دارد را بگوید و آن را تشخیص دهد.
با شنیدن نام یک شی مشخص، بیمار می تواند از دست چپ برای در دست گرفتن آن استفاده کند. این اتفاق احتمالاً به این دلیل است که اطلاعات شنوایی توسط هر دو نیمکره پردازش می شوند. به نظر می رسد که پردازش بو و صدا در مغز زمینه ساز مشکلات دیگری می شود که بیماران مغز دوپاره آن ها را تجربه می کنند. به عنوان مثال، بیماران قادر به نام بردن بویی که از سوراخ بینی راستشان وارد می شود نیستند، اگرچه دست چپ آن ها می تواند منبع بو را نشان دهد. برخی از علائم مزمن این بیماری ممکن است با گذشت زمان بهبود یابند.